مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
کتابخانه
پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

گندم های لب مرز

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۵۷ ق.ظ

آستین هاشو با پاچه های شلوارش را تا می زد، مثل بقیه کشاورزها. اون موقع ابراهیم ده دوازده سالش بود. هر سال موقع کشت و درو می رفت سر زمین. مرزبندی زمین ها خیلی باریکند و راحت جا به جا میشن، موقع درو، به گندم های لب مرز که می رسیدیم، ابراهیم می رفت روی مرز می ایستاد. دلش نمی خواست محصول زمین های کناری با محصول زمین بابا قاطی بشه.

شهید حاج همت

منبع دریافتی: هفته نامه حیات / شماره 90

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی