مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
کتابخانه
پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۲۱ مطلب با موضوع «زندگی فردی» ثبت شده است


صورت بشاشی داشت. یک بار سر مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم. هر کدام روی حرف خودمان ایستاده بودیم که عصبانی شد، اخم توی صورتش افتاده بود و لحن مختصر تندی به خود گرفت. از خانه زد بیرون... وقتی برگشت دوباره همان طور با روحیه باز و لبخند آمد. بهم گفت:"بابت امروز صبح معذرت می خواهم." میگفت:"نباید گذاشت اختلافات خانوادگی بیش از یک روز ادامه پیدا کنه"

شهید اسماعیل دقایقی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 130

۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
جعبه ی شیرینی رو گرفتم جلوش یکی برداشت و گفت:" می تونم یکی دیگه بردارم؟"گفتم: البته سیدجان، این چه حرفیه؟ برداشت، ولی هیچ کدوم رو نخورد کار همیشگی اش بود هرجا شیرینی و شکلات و ... تعارف می کردن، برمی داشت اما نمی خورد می گفت:"می برم با خانوم و بچه هام می خورم، شما هم این کار رو انجام بدید اینکه آدم شیرینی های زندگیش رو با زن و بچه اش تقسیم کنه، خیلی تو زندگیش تاثیر میذاره ..."
شهید سید مرتضی آوینی


منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 129
۱۶ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از سر کار که میرسید خونه، قبل از هر چیزی میرفت پیش خانم خونه.

_سلام خسته نباشید، زحمت کشیدید... کار هر روزش بود.

شهید بهشتی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 126

۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

همیشه حاضر بود. هیچ وقت خودش را کنار نمیکشید. حتی وقتی بنی صدر خلع درجه اش کرد. با لباس بسیجی می رفت سپاه مثل یه بسیجی صفر کیلومتر کار می کرد. طرح میداد و برنامه ریزی ستادی میکرد. اصلا براش مهم نبود که تا دیروز سرهنگ بوده و امروز یه بسیجی ساده است.

شهید صیاد شیرازی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 122

۱۲ تیر ۹۳ ، ۰۹:۱۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

سه شنبه ها همراه دکتر و بچه ها می رفتیم فوتبال. یه روز هندوانه ای خریده بود تا بعد از بازی بخوریم. اذان که شد، فوتبال را تمام کردیم و همگی با تشنگی حمله کردیم سمت هندوانه ...

اما دکتر با همان لباس ورزشی در چمن شروع کرد به نماز خواندن!

شهید مجید شهریاری

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 119

۰۴ تیر ۹۳ ، ۰۶:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عشق به نماز در وجودش بود. نماز را با حضور قلب خاصی می خوند. کارهای زیاد تو جبهه و خستگی ناشی از اون، سبب به تاخیر انداختن نمازش نمی شد. صدای خیلی قشنگ و دلنشینی داشت. قرآن را بسیار زیبا می خوند به طوریکه همرزمانش می گفتند: صدای حسین(نادر) آنقدر حزین و دلنشین است که وقتی قرآن یا دعا می خواند، متاثر می شویم و به گریه می افتیم، اما هرگز اجازه نداد که صدایش ضبط شود.

شهید نادر مهدوی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 118

۳۰ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بعد از مدت زیادی کار سخت در جبهه، برای مدت بسیار کوتاهی مرخصی می گرفت و به خانه می آمد، اما در مرخصی خیلی کوتاه هم با شب زنده داری های زیاد، استراحت بسیار ناچیزی میکرد. وقتی هم برایش رختخواب نرم پهن می کردم،‌از آن استفاده نمی کرد و می گفت:"باید به یاد رزمندگان عزیز باشیم که الآن در سخت ترین شرایط در حال جنگ با دشمنان خدا هستند".

شهید ابولفضل تال

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 117

۱۸ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تازه آزاد شده بود، خانمان از جمعیت خالی نمی شد. دسته دسته میومدن دیدنش، یک خروار ظرف هم که برای پذیرایی بود جمع شده بود تو آشپزخونه. صبح زود که بلند شدم دیدم یک دونه ظرف هم نمونده. نصف شب بلند شده تنهایی بدون اینکه کسی بیدار بشه همه رو شسته بود...

شهید میثمی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 115

۱۰ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هر موقع با محمد علی به زیارت اهل قبور می رفتیم، با عجله از من و پدرش جدا می شد و می گفت که به زیارت مزار شهدا میره، یه بار بهش گفتم که صبر کن ما هم بیایم. با آرامی مخالفت کرد و گفت:"من تنها میرم". بهش گفتم: چرا تنها؟ گفت:"از یتیمان شهدا خجالت می کشم، اگر من رو با پدر و مادرم ببینن..."

شهید محمد علی غفاری

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 114

۰۷ خرداد ۹۳ ، ۰۶:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چند روزی بود تب داشتم، یک دفعه دیدم در باز شد و مهدی، با لباس خاکی و عرق کرده، آمد تو. تا دید رخت خواب پهن است و خوابیدم، یک راست رفت توی آشپزخانه. صدای ظرف و ظروف و باز شدن در یخچال می آمد. برایم آش بار گذاشت. ظرف های مانده را شست، سینی غذا را آورد، گذاشت کنارم. گفتم: مادر! چرا بی خبر؟ گفت:"به دلم افتاد که باید بیام."

شهید مهدی زین الدین

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 110

۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۵:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر