مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها

مرام بی ترمزها
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
کتابخانه
پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۱۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است


اولین برخورد با مجتبی خواستم زودتر سلام بدم اما از فاصله دور به من سلام کرد یادم میاد که تا آخرین لحظات شهادتش کسی نتونست توی سلام کردن از شهید اکبرزاده سبقت بگیره.

شهید مجتبی اکبرزاده

راوی: محمد علی ابراهیمی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 105

۳۱ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سفره عقدمان با تمامی سفره ها فرق داشت؛ به جای آینه شمعدان تفسیر المیزان را دور تا دور سفره عقدمان چیده بودیم! برکتی که این تفسیر به زندگیمان میداد می ارزید به هزاران شگونی آینه و شمعدان!

شهید فتح الله ژیان پناه

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 103

۲۹ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شب عملیات والفجر 8، محمد در حاشیه اروند رود به شدت مجروح شد. هرچه به او اصرار کردند که بیا تو را به عقب برگردانیم، قبول نکرد و گفت: شما به عملیات ادامه بدهید و نگذارید عملیات لو برود. وضع عجیبی بود به هر زحمت بود، بچه ها را متقاعد کرد که به پیش روی ادامه دهند. زخم هایش عمیق بود خون ریزی اش شدید؛ برای آنکه سر و صدا نکند و عملیات لو نرود، سرش را داخل آب فرو می کرد. دقایقی گذشت و محمد شمسی همانگونه در کنار اروند مظلومانه به شهادت رسید.

شهید محمد شمسی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 102

۲۷ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سر سفره عقد نشسته بودیم، عاقد که خطبه را خواند، صدای اذان بلند شد. حسین برخاست و به نماز ایستاد؛ دوستم کنارم نشست و گفت: این مرد برای تو شوهر نمی شود! متعجب و نگران پرسیدم: چرا؟! گفت: کسی که این قدر به نماز و مسائل عبادی اش مقید باشد، جایش توی این دنیا نیست.

راوی: همسر شهید حسین دولتی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 101

۲۴ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

سه ماه تعطیلات که می شد می گفت: خوشم نمی آید برم توی کوچه با بچه ها وقت بگذرانم، می خام برم شاگردی. شاگرد یک میوه فروش می شد، وقتی به خانه می آمد دیگه نفس نداشت، می گفتم چرا اینقدر کار می کنی؟ می گفت: زحمت کشی یک نوع عبادت است. حضرت علی (علیه السلام ) چقدر زحمت می کشید، مگه ما به دنیا اومدیم که بخوریم و بخوابیم.

شهید همت

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 100

۲۰ فروردين ۹۳ ، ۰۷:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

خیلی ها باور نمی کردند فرمانده توپخانه سپاه این قدر کم حقوق بگیرد. تازه بخشی از این حقوق کم را هم هزینه جبهه می کرد. شنیده بود که قرار است حقوقش را زیاد کنند. ناراحت شد و گفت: لازم نکرده حقوقم را زیاد کنید.

شهید حسن شفیع زاده

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 99

۱۸ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۴۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آقای رجایی در زندان برنامه منظمی داشت. در جلساتی که با هم در زندان داشتیم سر ساعت حاضر میشد. برنامه ورزش، خوراک، هواخوری، مطالعه و خواب او ساعت دقیق و معینی داشت و دقیقه ای عوض نمیشد. شهید رجایی میگفت من این نظم را از آقای بهشتی یاد گرفتم.

شهید رجایی

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 98

۱۶ فروردين ۹۳ ، ۰۶:۱۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

ناهار اشرافی داشتیم؛ نون و ماست. سفره را انداخته و نینداخته، دکتر رسید. دعوتش کردیم بماند، دست هایش را شست و نشست سر همان سفره. یکی پرسید: "این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی، چی شد پس؟"

شهید مصطفی چمران

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 97

۱۴ فروردين ۹۳ ، ۰۷:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت: نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت می گفت زمین جای جمع کردن ثواب است.

شهید حسن طهرانی مقدم

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 96

۱۲ فروردين ۹۳ ، ۰۵:۴۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

شهردار که بود، به کارگزینی گفته بود از حقوقش بگذارند روی پول کارگرهای دفتر. بی سرو صدا، طوری که خودشان نفهمند.

شهید باکری

منبع دریافتی: هفته نامه حیات | شماره 95

۱۱ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر