هر چه به عنوان هدیه ی عروسی به ما دادند، جمع کردیم کنار هم، گفت:"ما که اینارو لازم نداریم، حاضری یک کار خیری باهاش بکنی؟" گفتم مثلا چی؟ گفت: "کمک کنیم به جبهه"، گفتم: قبول. بردمشون مغازه لوازم فروشی همه شان را دادم، ده پونزده تا کلمن گرفتم برای جبهه.
شهید مهدی باکری
منبع دریافتی: هفته نامه حیات / شماره 89